مادر واژه ای به وسعت هستی
تنها دو روز در سال است که نمی تونی هیچ کاری بکنی یکی دیروز یکی فردا، از یک جائی به بعد مجبور میشی در زندگیت با خاطراتت سر کنی از یک جایی به بعد یادِ نگاه عاشقانه مادرت میشه بزرگترین حسرت زندگی ات از یک جایی به بعد برای دیدن مادرت باید چشمهایت را ببندی تا صورت با وقارش رو در وجودت احساس کنی هر وقت آدم از عالم و آدم خسته میشه باید بره سر قبر مادرش چه نیک زنی بود کلامش نیک وجودش نیک معرف اش نیک، گذر زمان هم جوانیمو گرفت هم عزیزامو گرفت انگار خواب بود وقتی به خودت میای که می بینی همه چیز تموم شده همه چیز، فوت ناگهانی و تلخ مادرم ضربه مهلکی بود که زندگیمو به طرز وحشتناکی تحت تاثیر قرار داد هنوز باور ندارم.

سلام من یک کارگرم کچندوقته سرگذرکاربهم نمیخوره به امام حسین دوتابچه دارم مستعجرم اجارم عقب افتاده به فاطمه زهراع خیلی مهتاجم زنم زانوش آب برداشته ندارم ببرمش دکتراگه مسلمونی میتونه کمکم کنه انسانیت کنید خدا عزیزانتو نگه داره واقعا کسی میتونه کمکم کنه 6104337446580449

توسط u_19800389 در 16 اردیبهشت 1403